یهجایی توی زندگی هست که دلت گرفته، ولی مجبوری بخندی و شاد باشی، به اون لحظه میگن اوج بدبختی. لویی فردینان سلین پی نوشت: برگ ریزون آرزوهامون شروع شده ولی هنوز تا پاییز خیلی راه هستش. از خستگی هام نمیگم که دیگه همه رو خسته کردم ایستاده این جا میخندم،چشمامو رو به همچی می بندم فقط واسم دعا کنید . درد و دل هایی که به هیچکس تو واقعیت نگفتم
شرح حال خسته کننده
❤❤چو تخته پاره بر موج
ولی ,رو ,هام ,نمیگم ,خسته ,خستگی ,همه رو ,دیگه همه ,رو خسته ,خسته کردم ,ایستاده این
درباره این سایت